
درسته!همون چیزی که ازش می ترسیدم!این درسته اما درستی که ازش متنفرم!بهم گفت اتفاقی نمیوفته!نمی خواست گریه کنه!ولی..اشکی می ریخت که دست خودش نبود!صدای محو و ارومی رو شنید!صدای که می گفت 7 رو دوست داری نه؟به تو هفت ثانیه میدم..7 ثانیه تا زندگی..و البته با تاوانی که باید پس بدی..درسته صدای خودش بود..همیشه می گفت اگر گریه کنه میاد پیشش..دوست به درد نخوری بود..اما انگار واقعا اینبار بهش نیاز داشت پس بلند شد و به سمتش دویید..ازش پرسید..مطمینی همچی درست میشه؟..یع..یعنی فقط 7 ثانیه؟؟؟؟؟-:7 ثاننیه..ولی نه اون 7 ثانیه!..این یه 7 ثانیه ترساکه:)
(همه می گفتن دیوونست...ولی خودش اینو قبول داشت..هیچ وقت همیشه انکارش میکردش و مینداختش تقصیر اینو و اون...ولی توی این لحظه حتی خودش هم مطمین بود که یک دیوونست!)..+:خب..با این کار..برش می گردونی؟:)..»..-:خب..بزار قبلش یه چی بگم..احساساتی بشی..کلا..خودم همچیو نابود میکنم../:»..با یه حالت پوکری نگاش کردم..بعدم خیلی اروم شروع کردم..+:امیدوارم یکیو همینجوری از دس بدی..بعد دیگه کلا حرف نمیزنی:)»..-:توخوبی:/»..(خب..اینکه..هیچ اجساسی نداشت عادی بود..کلا..یه حالت مودی داشت:))
(پشتشو بهش کرد...و گفت-:چه میگویی؟:/موخوای یا نع؟://»...خب جوابش معلوم بود...برگشت و پشتشو نگاه کرد..با دیدنش بییشتر مطمین شد..+:صد در صد:)» (حرفی نظری..چیزی ندارین؟..نوموخواین یکم ابراز احساسات کنین؟:)..جی جی رو دوس دارین یا دوباره برم؟:/..خب برای اون عاجیایی که نمدونن..بگم که من اکم پرید!:)..دلیلشو نمد..فقط به خاطر یه سری دلیل تو کامنتای بلاگ گفتم ازت متنفرم تستچی!:)..نمدونستم اینجوری میشه..ولی خب یگه مهم نیس..من دوباره شروع میکنم:))
برو برا انچه خواهید خواند🥺🍜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (2)